با خبر کرد نسیمی همه دنیا را
متلاطم شده دیدند دل دریا را
گل سرخی که می از قطره شبنم میزد
مست میکرد ز بوی نفسش صحرا را
چه صفایی چه هوایی چه دلی داشت زمین
شور میداد ز حال خوش خود بالا را
چشمهایی به روی چشم دگر وا شد و بعد
دل مجنون کسی برد دل لیلا را
بین آغوش برادر چقدر آرام است
چقدر ناز ربودست دل بابا را
گوییا بار دگر حضرت پیغمبر دید
عکسی از ماه رخ کودکی زهرا را
زینت خانه مهتاب به دنیا آمد
زینب حضرت ارباب به دنیا آمد